preloader
لطفا کمی صبر کنید...

نویسنده جین سو وان

جین سو وان یکی از مهم‌ترین نویسنده‌های فعلی کیدراماس. از اون نویسنده‌هایی که فیلمنامه‌های مختص به خودشو داره و با امضای خودش کار می‌کنه. این مورد همیشه نکته مهمی بوده؛ اما تو دوره فعلی اهمیت بیشتری داره‌؛ چرا که تو سال‌های اخیر کیدراما با کمبود ایده مواجه شده و به نوعی اشباع شده. با این حال جین سو وان همیشه با فیلم‌نامه جدیدی میاد که نکات متفاوت و خاص خودش رو داره؛ نکته‌ای که باعث میشه برای نویسندگان درجه یک اما سطح پایین‌تر دیگه هم راه‌های جدیدی باز شه.

این نویسنده بزرگ و مولف مدتهاست که مشغوله ولی از اون جایی که کیدراما تازه دو دهه‌اس که تونسته با گرفتن توجه جهانی شکوفا بشه و در ادامه مسیر پیشرفتش تازه حدودا یک دهه اس که به سطح بالای فعلی خودش نزدیک شده؛ فیلم‌نامه‌های اخرش مورد توجه ماست. حتی تو همین سه فیلم‌نامه آخرش هم، میشه هم تشابهات و فضای کلی کاراش رو متوجه شد و هم تفاوت‌ها و به چالش کشیدن خودش با امتحان کردن موضوعات مختلف رو.

بهتره اول از امضای کاری و نکات مشابه فیلم‌نامه‌ها حرف بزنیم؛ چرا که با دونستن این موارد، دونستن تفاوت‌ها و موارد مختلف برامون ارزشمند‌تر از قبل هم میشه. جین سو وان علاقه خاصی به وفاداری به واقعیت و ساخت دنیایی رئال نداره؛ برای همینم هست که عناصر فانتزی و رئالیسم جادویی تو فیلم‌نامه‌هاش زیاد دیده میشن.

شخصیت‌هایی به یاد موندنی و دوست داشتنی که با مشکلات و یا توانایی‌های عجیب غریب و خاص خودشون طرفن. البته که به طور کلی نمیشه چه شخصیت‌ها و چه ژانر کلی فیلم‌نامه‌ها رو فانتزی دونست؛ چرا که همچنان بسیاری از قوانین و علت و معلول‌های دنیای واقعی تو اون‌‌ها برقراره و هیچ‌ کدوم خالی از رئالیسم نیستن. در واقع بهترین توصیف از فیلم‌نامه‌های جین سو وان قدم زدن تو مرز فانتزی و رئالیسمه؛ به همین علته که رئالیسم جادویی توصیف بهتری برای اشاره به مود اون‌ها محسوب میشه تا فانتزی‌.

سرنوشت کاراکترها اما تو دنیای جین سو وان چطوره؟

معمولا قهرمان‌های داستان و به طور کلی فضای فیلم‌نامه مثبت هستن؛ هر چند شخصیت‌های مکمل داستان معمولا با ضربه‌های مختلف و بزرگ‌تری روبرو میشن و تاوان بیشتری رو پس میدن. اما همچنان در نهایت میشه بهترین توصیف رو برای دنیاهای خلق شده توسط این نویسنده، سرخوشانه، امیدوارانه و با جزئیات دونست.

در مورد تفاوت ها اگر بخوایم حرف بزنیم:

ساده‌ترین مورد خط زمانیه به طوری که منو بکش، شفایم بده (Kill Me Heal Me) تو زمان حال جریان داره، ماشین تحریر شیکاگو (Chicago Typewriter) با دو خط زمانی مختلف ترکیبی از زمان حال و اوایل قرن بیستم و دوره استعمار کره‌ توسط ژاپنه و هندوانه چشمک‌زن (Twinkling Watermelon) هم تقریبا تماما تو دهه 90 میلادی سپری میشه؛ این در حالیه که فیلم‌نامه قبل از این سه عنوان، یعنی خورشید در اغوش ماه (Moon Embracing The Sun) از تمام اون‌ها خط زمانی قدیمی‌تری داره.

نکته دیگه تم داستانه که با درام و کمدی همیشگی این نویسنده ترکیب میشه و بازتابی از ویژگی‌های شخصیت‌ها و جهان فیلم‌نامه‌اس‌. تو همین فیلم‌نامه‌هایی که اشاره کردیم براساس اقتضای خط زمانی، داستان‌ها از قصر و دربار تا استعمار و انقلاب رو درون خودشون جا دادن؛ یا این که نویسنده از بیماری‌های روانی و دنیای روانشناختی و تروما، تا موسیقی، نوستالژی و دبیرستان‌های دهه ۹۰ پیش رفته.

تمام این موارد نشون دهنده این هستن که چرا جین سو وان، انقدر برای ما نویسنده مهمی محسوب میشه.

نویسنده‌ای که نه تنها فضای کلی فیلم‌نامه‌هاش متفاوت، خلاقانه و لذت‌بخش هستن؛ بلکه حتی تو دنیای خاص و متفاوت خودش هم مدام دست به تغییرای بزرگ میزنه و خودش رو به چالشی جدید دعوت می‌کنه تا همواره جدید، تازه و درجه یک باقی بمونه.

کارهایی که از این نویسنده پیشنهاد میکنیم سه تا کار اخرش هستن؛ یعنی:

Kill Me Heal Me (2015)

Chicago Typewriter (2017)

Twinkling Watermelon (2023)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پنج × پنج =