فیلم حرکت [Moving] (ساختهشده در سال ۱۹۹۳) یک درام کمنظیر به کارگردانی شینجی سومای (Shinji Somai) از سینمای ژاپنه که بعد از گذشت سه دهه، در سال 2023 در جشنوارهی ونیز ترمیم و دوباره اکران شد.
شینجی سومای هرچند اسمی آشنا برای همهی علاقهمندان به سینما نیست، اما در کشور ژاپن بهعنوان یک چهرهی تاثیرگذار شناخته میشه و حتی از دید برخی منتقدین مطرح این کشور، بزرگترین فیلمساز ژاپنی در دههی هشتاد نام گرفته. سومای در عمر کوتاهش (پیش از اینکه در سن پنجاهوسه سالگی از دنیا بره) سیزده فیلم بلند رو کارگردانی کرد و در این مدت، بهعنوان یک فیلمساز، بیشتر در ژانر «جوانان» فعالیت کرد. در بین این سیزدهفیلم، ویژگیهای مشترکی وجود داره که شاید مهمترین اونها رو باید استفاده از برداشتهای بلند و پیش گرفتن شیوهای توأمان واقعگرایانه و انتزاعی بدونیم.



فیلم حرکت بهعنوان یکی از آثار متاخر سومای، با روایتی از زندگی یک دختر نوجوون در بحبوحهی طلاق پدرومادرش، شروع میشه. این فیلم به ما یادآوری میکنه که چطور میشه یک داستان ساده رو اونقدر پرجزئیات و دقیق روایت کرد که بشه بارها بهش برگشت، باهاش گریه کرد، لبخند زد و اونچه که کاراکتر تجربه کرده رو عمیقاً تجربه کرد.
در این فیلم، که توسط ساتوکو اوکودرا (Satoko Okudera) و ساتوشی اوکونوگی (Satoshi Okonogi) نوشته شده، کاراکتر رِنکو، دختر نوجوان فیلم، تبدیل به زاویهدیدی برای واردشدن به داستان میشه تا در این سفر، ما رو با ذهن متشنج یک دختر نوجوون همراه کنه.
هرچند که شینجی سومای به پیشبردن منطقی روایت و بهکارگیری جزئیات برای نمایش کاراکترها علاقهمنده، اما بههیچوجه وارد کلیشههای رایج ژانر اجتماعی و رئالیسم (بهعنوان یک سبک و نه رویکرد) نمیشه؛ سومای از اِلِمانهایی که توجه بیننده رو بیشازحد جلب کنن استفاده نمیکنه؛ بلکه فاصلهای مناسب از کاراکتر رِنکو میگیره تا دوربین، بهعنوان یک واسطه، بهگونهای خیرهکننده از دید بیننده محو بشه.
این کارگردان بهقدری در صحنهبندی هر نما و استفاده از هر قاب، وسیله، موتیف و موسیقی ظرافت بهخرج داده که وقتی در پردهی آخر، فیلم از یک روایت خانوادگی و واقعگرایانه به یک تجربهی انتزاعی کودکانه تبدیل میشه، هیچ لطمهای به انسجامش وارد نمیشه. البته، این نکته در سینمای سومای یک مسئلهی بیگانه نیست و این فیلمساز همیشه به نقش پررنگ خاطرات و روایت دوبارهی اونها اهمیت زیادی داده.


در کنار همهی این موارد، از بازی فوقالعادهی توموکو تاباتا (Tomoko Tabata) در نقش رِنکو هم نباید گذشت که مرحله به مرحله، تا لحظهی بلوغ کاراکتر دوستداشتنی فیلم رو به نمایش گذاشته. رِنکو در طول فیلم بارها در جستوجوی رهایی و پیدا کردن مسیری تازه فرار میکنه و دویدنهاش بهعنوان یک موتیف بارها در فیلم تکرار میشه.
رِنکو گاهی از آدمهای اطرافش فاصله میگیره، گاهی از محیط زندگیش و گاهی از خودش؛ اما این دویدنها درنهایت به پذیرش و بازگشتی منتهی میشن که نقطهی پایان این فیلم دوستداشتنی رو رقم میزنن. سومای دراین فیلم شاید بیشتر از هر زمان دیگهای اثبات میکنه که در کار با بازیگران کودک، یک استاده؛ تبحری که امروز در فیلمهای هیروکازو کورئیدا (Hirokazu Koreeda)، که از تحسینکنندگان سینمای سومای هم به شمار میره، زیاد به چشم میخوره.
